داستان و عکس بد
رفتن دوباره آنجلینا جولی به کمپ پناهندگان سوری (عکس)
![]() در حالی که این روزها موضوع محافل بر سر ازدواج زوج قدرتمند هالیوودی برد پیت و آنجلینا جولی است و طبق گفته آنان شش فرزندشان بسیار اصرار بر گرفتن مراسم رسمی ازدواج دارند ، ولی گویا آنجلینا جولی به جای رسیدگی به تهیه و تدارکات قبل از ازدواج سرش با ملاقات با پناهندگان سوری در اردن شلوغ است.به گزارش پارس ناز جولی در دومین بازدیدش از این ناحیه در طی سه ماه گفت :ساکنان داخل کشور و بسیاری از کسانی که سعی در فرار دارند بسیار در معرض خطر قرار دارند.
من به هر طرف در این درگیری متوسل شده ام تا می توانند شرایط عبور ایمن را برای این شهروندان بی گناه فراهم کنند.از زمان آخرین بازدید وی از این ناحیه در ماه سپتامبر ، شمار پناهندگان این ناحیه بیش از 200،000 نفر افزایش یافته و از این تعداد حدود 50،000 نفر در اردن هستند. رضا صادقی در حال ظرف شستن در خانه + عکس روزی پدری داشت ماشین خود را می شست اما متوجه شد که پسرش دارد روی ماشین خط می اندازد.ناگهان پدر شروع به کتک زدن پسر کرد اما به یاد نداشت که در دستش آچرفرانسه است.پسر از شدت جراحت در بیمارستان بستری شد.پدر گریه کنان به سمت ماشین رفت .پسر روی ماشین نوشته بود(( بابا دوستت دارم.))پدر صبح روز بعد خود را دار زد.
کارت عروسی چهره های مشهور سینمای ایران چگونه بود؟
کارت عروسی یکی از یادگارهای شیرین هر مراسم عروسی است. عروسخانمها و آقادامادها هم سعی میکنند سنگتمام بگذارند و هرکدام با ایده و ابتکاری جدید در این میدان رقابت، برنده شوند. یک نفر کارت عروسیاش را داخل بطری میگذارد و دیگری کلیپ تصویری میسازد و DVD آن را بهعنوان کارت دعوت به دست مهمانان میدهد. اما نوشتههای داخل همه این کارتها مشابه یکدیگر است. همه آنها از عشق میگویند. از عهد و پیمان دو همسفر برای ادامه راه پر پیچ و خم زندگی در کنار همدیگر. به گزارش ایران ویج ، در این مطلب سراغ تعدادی از ستارگان متاهل سینما و تلویزیون رفتیم و از آنها پرسیدیم چه چیزی روی کارت عروسیشان نوشتهاند. در این میان بعضیها هم بودند که اصلا عروسی نگرفته بودند، بعضیها هم ترجیح داده بودند مهمانانشان را شفاهی دعوت کنند و از کارت استفاده نکرده بودند. ما صحبتهای این دوستان را که خالی از لطف هم نبود در بخشی از همین مطلب آوردیم. با ما و این چهرههای خوشبخت همراه باشید.
بهاره رهنما کارت عروسی ما پروانههای رنگارنگ بود. شعر روی آن را هم خودم گفته بودم: «با بهار پیمان میبندیم به نام عشق برای همیشه» امیر جعفری من و همسرم ریما رامین فر ۸سال نامزد بودیم. بنابراین دلیلی نداشت بعد از این همه وقت عروسی بگیریم. در نتیجه کارت عروسی هم نداشتیم. نه من کت و شلوار دامادی پوشیدم و نه ریما لباس عروسی. کارت عروسی ما یک کارت ساده به شکل قاب بود که من سادگی آن را خیلی دوست داشتم. روی آن هم فقط ساده و صمیمانه نوشته بودیم: «حضور شما موجب خوشحالی ماست.» رضا داوودنژاد کارت عروسی ما خیلی متفاوت و خاص بود. روی کارت ما هیچ چیز نوشته نشده بود جز اسمهایمان، رضا داوودنژاد و غزل بدیعی بهاضافه تاریخ عروسی؛ همین و تمام. کارتمان هم شکل یک پازل بود. روز عروسی تیمی بسیج شدند و با همه مهمانها تماس گرفتند و آدرس محل عروسی را به آنها گفتند. کارت عروسی من بسیار ساده بود و روی آن نوشته بودیم: «کاروانی آمد… بارش لبخند…» شعری از سهراب سپهری است. نیوشا ضیغمی ما کارت عروسی نداشتیم، بهخاطر اینکه مراسم عروسیمان بسیار کوچک و خانوادگی بود، بنابراین ترجیح دادیم مهمانان عروسی کوچکمان را تلفنی و شفاهی دعوت کنیم و کار به کارت و این چیزها نکشید. پژمان بازغی ما کارت عروسی نداشتیم. فکر کردیم ممکن است در چاپخانه آدرس محل عروسی لو برود و به این ترتیب آسایش و امنیت مهمانانمان خدشه دار شود. به همین دلیل بیخیال کارت عروسی شدیم. من ۲۹ بهمن سال ۴۹ روز عیدغدیر ازدواج کردم. آن زمان عروسیها خیلی ساده بود. مثل الان نبود که هزارتا چشم و هم چشمی و تجملات باشد. من سفره عقدم را خودم چیدم. سفره عقد خودم که سهل است حتی سفره عقد دخترم را هم که سالها بعد بود (سال ۷۳) خودم چیدم. کارت عروسی هم نداشتم. همه مهمانها را حضوری یا تلفنی دعوت کردیم. عروسی ساده و کوچکی بود. اصلا کارت عروسی هم مثل الان از واجبات عروسی نبود. حدیث فولادوند
عروسی ما کارت نداشت. کلا چندتا از رسومات مرسوم عروسی بود که من به آنها اعتقاد و علاقهای نداشتم. یکی هم همین کارت عروسی بود. یکی دیگر هم تزئین و گل زدن ماشین عروس بود که از هر دو پرهیز کردم. من به اینها و چندتا چیز دیگر اعتقادی نداشتم و استفاده هم نکردم. ما مهمانان عروسیمان را تلفنی یا حضوری دعوت کردیم. من عروسی نگرفتم که کارت عروسی داشته باشم. آن زمان با مراسم عروسی و همه این تجملات بیمورد آن مثل کارت و … مخالف بودم. البته الان هم هنوز با بریز و بپاش بیمورد و تجملات مخالف هستم. من فقط عروسیهای ساده و صمیمانه را دوست دارم. مائده طهماسبی ما جزو آن افرادی هستیم که نه عروسی گرفتیم و نه کارت عروسی داشتیم. آن زمان که ما ازدواج کردیم جوانها خیلی آرمانگرا بودند، ما هم جزو آن نسل آرمانگرایی بودیم که سعی میکردیم همه چیز زندگیمان در نهایت سادگی باشد و اصلا چیزهایی مثل عروسی را تجملات میدانستیم که باید از آنها پرهیز کرد، اما جالب است نسل بعد از ما هر روز بیشتر از روز قبل درگیر همین تجملات شدند. « تنها نگاه بود و تبسم میان ما تنها نگاه بود و تبسم. گاهی که سینههایمان چون کوره میگداخت دست تو بود و دست من – این دوستان پاک- که از شوق سر به دامن هم میگذاشتند وزین پل بزرگ – پیوند دستها- دلهای ما هم به خلوت هم راه داشتند.» و البته در پایان نوشتیم: ما روی کارت عروسی مان جمله خیلی سادهای نوشته بودیم. کارت با «در پرتو مهر یزدان پاک» شروع میشد و در ادامه بود: «در انتظاریم/ با گل وجود خود، محفل آرای سرور ما باشید… شیلا و فرزین». من این متن را از بین چند متنی که دیده بودم انتخاب کردم. رزیتا غفاری ما روی کارتمان نوشته بودیم: «دستهای منتظرمان سرانجام با عشقی به پاکی آب و با ایمانی به تزاید خاک خوشبختی را میسازد، عزم آن داریم که در خانه کوچکمان نگهش داریم.» کارت ما یک نقاشی کارتونی بود که خودمان کشیده بودیم. متاسفانه جمله روی آن را یادم نیست. بههرحال نزدیک ۱۷ سال از ازدواج ما گذشته است، اما خودمان خیلی کارتمان را دوست داشتیم؛ فکر میکنم مهمانان هم خوششان آمد. ما کارت عروسی داشتیم اما هیچ چیز خاص و ویژهای روی آن ننوشتیم. همان جملات مرسوم و عادی که تشریف بیاورید و ما را خوشحال کنید و… . شاید باورتان نشود اما نه تنها یادم نمیآید روی کارتمان چه نوشته بودیم، حتی یادم نمیآید عروسیمان چه روزی بود! میدانم شهریور بود اما یادم نیست چندم شهریور بود. برای اینکه این چیزها از همان اول اصلا برای من و محراب اهمیت نداشت. درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پيوندها ![]() ![]()
![]() |
|||
![]() |